روانشناسی ترس
دیوید دیاستون، روانشناس، در سرمقالهای برای نیویورکتایمز مینویسد: پاسخ “ترکیبی از احساسات نادرست و دانش محدود است. اخبار مربوط به تلفات حاصل از این ویروس در چین نه تنها باعث میشود بیش از حد نرمال نگران شویم، بلکه حتی ممکن است به راحتی ادعاهای دروغین را بپذیریم و رویکردهای به طور بالقوه مشکلساز، خصمانه یا حاکی از ترس در برابر سایر آدمها داشته باشیم؛ ادعاها و نگرشهایی که به نوبه خود ترس ما را بیش از پیش تقویت میکنند. “
اول اینکه، نوعی سوگیری وجود دارد که روانشناسان آن را “سوگیری دمِ دستی” مینامند، بدین معنی که حوادثی که فورا به خاطر میآوریم، برایمان اهمیت بیشتری دارد. این چرخهی رسانهای بدون وقفه که دربارهی شیوع کرونا شکل گرفته، کمکی به ما نمیکند. دوروتی فریزل، مشاور و روانشناس بالینی در انگلستان میگوید: “این روند مردم را در وضعیت بیش از حد هوشیار قرار میدهد به حدی که هرگونه اطلاعاتی در مورد آن دائمالحضور میشود. مردم توجه بیشتری به آن میکنند، خبرهای مربوط به آن بیشتر به گوششان میرسد، بیشتر در موردش میخوانند، و برداشتی بسیار تهدیدکننده از آن به دست میآورند.”
و احساسات ما، درکی را که از خطر داریم، مختل میکند. در مورد Covid-19، ارزیابی ریسک دشوار است زیرا دانش عینی ما از این بیماری همچنان در حال تحول است.
بنا به گفتههای فریزل، انسانها معمولا نسبت به این نوع عدم اطمینان و غیرقابل پیشبینی بودن، واکنش مناسبی نشان نمیدهند، زیرا هر دوی این حالات باعث میشوند احساس کنیم که کنترولی روی مشکل پیش آمده نداریم. او توضیح میدهد: “ما انسان هستیم، بنابراین واکنش نشان دادن در برابر تهدیدها و مراقبت از خود برایمان دشوار است. و نشان دادن واکنش زمانی دشوارتر میشود که تهدید پیش رویمان به شدت نامشخص و به طور بالقوه دور از دسترس است. اینجاست که میبینید مردم رفتارهای غیرمعمولتری ار خود نشان میدهند.”
مثلاً خرید دیوانهوار مواد پزشکی ضروری و غیر ضروری! اگرچه داشتن آمادگی خوب است، اما زیادهروی در آن هم آسیبهایی در پی دارد: مثلا ممکن است کارکنان مراقبتهای بهداشتی از تجهیزات مهم پزشکی مانند دستکش، دستگاه تنفس و محافظ صورت محروم شوند.
آدام کوچارسکی، متخصص اپیدمیولوژی، در گاردین مینویسد، “عدم قطعیت، فضایی را برای رواج ادعاهای دروغین فراهم میکند – چیزی که در میانهی شیوع بیماری میتواند منجر به رفتاری شود که انتقال بیماری را افزایش میدهد.” ما در تشخیص اطلاعات نادرست در سطح آنلاین بسیار بد عمل میکنیم، تا حدودی به این دلیل که برای تحقیق درست یا غلط بودن مطلب زمان نمیگذاریم یا اصلا نمیدانیم چطور باید این کار را بکنیم. به علاوه آنچه در خاطر داریم ما را بازی میدهد و سبب میشود چیزهایی را که به تکرار میخوانیم باور کنیم و به دنبال اطلاعاتی باشیم که باورهای قبلیمان تأیید کند.